خُبره و کارشناس واقعي

ساخت وبلاگ

واژه خبره که با فتحه و ضمه در عربي به کار مي رود، به معناي آگاهي ژرف نسبت به چيزي است. انسان گاه از چيزي خَبري به دست مي آورد و گاه نسبت به آن خبره مي شود. خَبر آگاهي نسبت به ظاهر چيزي است و گاه باطن چيزي ؛ زيرا اصل اين کلمه در زبان عربي، به معناي شخم زدن است تا از اين راه به عمق چيزي شناخت پيدا کند و ببيند در درون خاک چه خبري است. اگر اين شخم زدن سطحي باشد يک شناخت سطحي نسبت به زمين به دست مي آيد و اگر عميق باشد، شناخت عميق به دست مي آيد. از همين روست که شناخت نسبت به چيزي را خبر مي گويند، يعني کسي با شخم زدن در احوالات شخص يا حادثه اي نسبت به آن اطلاع به دست مي آورد.



عرب مي گويد: خَبَر خُبراً الأرضَ : زمين را براى كشت شخم زد ؛ - خَبَرَ خَبْراً و خِبْرَةً الشي ءَ : آن چيز را آزمايش كرد و شناخت ؛ - خَبَر خُبْراً و خِبراً و خُبْرَةً و خِبرةً و مَخْبُرَةً و مَخْبَرَةً الشي ءَ و بهِ : آن چيز را كاملًا شناخت و حقيقت آن چيز را به خوبى دانست.



به نظر مي رسد که واژه خُبر بيش تر براي شناخت عميقي به کار مي رود که با شخم عميق و تحقيقات ژرف به دست مي آيد. انسان خبير ، انساني است که با شخم زدن در احوال و اوضاع و امور، به عمق آن چيز مي رسد و کارشناس آن موضوع و مطلب مي شود. بنابراين، هرگز به ظواهر امور بسنده نمي کند. از همين روست که خداوند در آيه 88 سوره نمل مي فرمايد: وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ؛ و كوهها را مى ‏بينى [و] مى ‏پندارى كه آنها بى‏حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند اين صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مى‏ دهيد خبير است.



اين خبير و کارشناس که به ظاهر و باطن آگاهي دارد و تنها به ظاهر بسنده نمي کند و در مي يابد همين کوه استوار چون ابري در حال حرکت است.



حضرت موسي(ع) مي خواست همراهي را خضر(ع) در کسب علم لدني داشته باشد، اما خضر(ع) مي فرمايد چگونه بر چيزي که کارشناس و خبير نيستي مي خواهي صبر کني: وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ؛ و چگونه مى‏ توانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه کامل ندارى صبر كنى؟(کهف، آيه 68)



از همين روست که حضرت موسي(ع) هماره اعتراض مي کند؛ زيرا قضاوت او بر اساس خبر ظاهري است نه خبير بودن و باطن نگري.



البته خضر(ع) به ايشان وعده مي دهد که در آينده پس از پايان کار نسبت به هر عملش ذکر و يادآوري خواهد داشت، ولي هرگز او را به عمق مطلب نخواهد رساند؛ زيرا رسيدن به اين عمق نيازمند علم لدني با تعليم الهي است که از راه ديگري به دست مي آيد.(کهف، آيه 70 و آيات ديگر)



خداوند درباره رفتار ذوالقرنين مي فرمايد که ما نسبت به امور و حقايق رفتار ايشان خبير و کارشناس بوديم: كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ؛ اين چنين [مى ‏رفت] و قطعا به خبرى كه پيش او بود خبير و   کامل داشتيم .(کهف، آيه 91)



پس خبير و کارشناس واقعي کسي که به هر چيزي چنان با شخم زدن احوالات ورود پيدا مي کند که نسبت به آن احاطه کامل داشته و از ظاهر و باطن هر چيزي آگاه است.

ايثارگري يا ايثارخواهي...
ما را در سایت ايثارگري يا ايثارخواهي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsamamosf بازدید : 86 تاريخ : جمعه 1 بهمن 1395 ساعت: 15:35