شريعت، معيار ارزشي گذاري

ساخت وبلاگ

اين که چه چيزي خوب و بد است، جز از عهده شريعت بر نمي آيد؟ به سخن ديگر، ارزشي يا ضدارزشي بودن کاري يا هنجاري و نابهنجار بودن رفتاري، را جز شريعت نمي تواند بگويد؛ زيرا اگر از عهده غير آن بر مي آمد، ديگر نيازي نبود تا خداوند شريعت بفرستد. پس مي توان گفت که ارزش گذاري از توان عقل خارج است؛ از اين روست که خداوند مي فرمايد: «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ بر شما جهاد نوشته شده و در حالي که آن را ناخوش مي داريد و چه بسا که از چيزي کراهت داشته باشيد و در حالي که آن براي شما خير است و چه بسا چيزي را دوست بداريد و آن براي شما بد و شر است؛ و خداوند مي داند و شما نمي دانيد.»


پس علم انساني به جايي نمي رسد تا حقيقت امور را چنان که هست بداند و بشناسد. هنگامي که نمي داند نمي تواند بگوييد که اين خير يا شر و خوب يا بد است؟؛ زيرا خير آن چيزي است که در چارچوب کمال فردي و اجتماعي براي انسان مفيد و سازنده و سازگار است و شر و بدي اين گونه نيست. اين که خداوند به عنوان يک مثال مي فرمايد شما جنگ را بد و شر مي دانيد در حالي که براي شما خير و خوب است، از همين باب است؛ زيرا انسان گمان مي کند که جنگ در همه حال بد و شر و صلح در همه حال خير و خوب است؛ در حالي که چنين نيست و اقتضائات زندگي دنيوي با توجه به حضور قوي ظالم و مستکبر و وسوسه هاي شيطاني، قتال و جهاد با ظالم و مستکبر و شياطين است.


البته عقل به عنوان يک چراغ قوي و نورافکن مي تواند کمک کند تا اين حقيقت ديده شود، ولي اگر تعليمات الهي نبود، اين انسان نمي توانست به اين حقيقت برسد. عقل و نقل دو چراغ براي ديدن اين حقيقت است. در حقيقت عقل ، همانند نقل پيامبر، حجت است(وسائلالشيعه، ج 15، ص 207)؛ اما حاکم به خير و شر و مانند آن نيست؛ بلکه حاکم تنها خداوند است.(يوسف، آيات 40 و 67؛ انعام، آيه 57) پس شريعت معيار ارزش گذاري هر چيزي از جمله فضايل اخلاقي، رفتارهاي هنجاري و مانند آن است؛ و عقل و نقل دو چراغ براي شناخت آن و هم چنين عرف عقلايي ابزار شناخت مصداقي و تعيين موضوع است؛ نه تعيين کننده اخلاقي يا ضد اخلاقي يا هنجاري و ضد هنجاري يا ارزشي و ضد ارزشي آن. عقل و نقل کمک مي کند تا حکم الهي دانسته شود. همين و بس.


 




به سخن ديگر، عقل لازم است ولي به تنهايي کافي نيست؛ زيرا عقل و نقل کاشف از حکم الهي هستند که در آن خير و شر و خوب و بد هر چيزي بيان شده است. خداوند مي فرمايد:وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْکَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْکَ وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْليماً، رُسُلًا مُّبَشرِّينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلَّا يَکُونَ لِلنَّاسِ عَلىَ اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُل؛ پيامبرانى را فرستاديم كه در حقيقت ماجراى آنان را قبلا بر تو حكايت نموديم و پيامبرانى را نيز برانگيخته‏ ايم كه سرگذشت ايشان را بر تو بازگو نكرده‏ ايم و خدا با موسى آشكارا سخن گفت ؛پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند تا براى مردم پس از فرستادن پيامبران در مقابل خدا بهانه و حجتى نباشد و خدا توانا و حكيم است.»(نساء، آيات 164 و 165)



بر اساس اين آيه اگر عقل کافي بود، خدا نميفرمود ما براي اتمام حجت، انبياء را فرستاديم. از آيه به دست مي آيد که عقل کار وحي را نميکند، هر چند عقل در اوج باشد. پس انسان پيش از نزول اسلام، دين و پيامبران ميتوانند احتجاج کنند، بگويند خدايا! چرا پيامبر نفرستادي تا ما گرفتار خواري و ذلت نشويم: «لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى?»(ط?ه، آيه 134)




 

ايثارگري يا ايثارخواهي...
ما را در سایت ايثارگري يا ايثارخواهي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsamamosf بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 1:44